حزب الله وافسانه شکست ناپذيري اسراييل
پژوهش وگردآورنده حقيقت پژوهش وگردآورنده حقيقت

 

 

نبرد سي و سه روزه نيروهاي حزب‌الله و ارتش اسرائيل كه نمايانگر يك دوئل واقعي بين يك ارتش مجهز و نظاميان محبوب مردم لبنان بود، سرانجام با كش و قوس‌هاي فراوان بر سر تصويب قطعنامه، پايان يافته و بدون معرفي عاملان اصلي جنگ و مقصر شناختن آنان، پايان يافت.  زماني كه يك ماه پيش، اسرائيل حمله به لبنان را آغاز كرد، دولت بوش از طرح اسرائيل براي نابودي اين گروه نظامي و سيستم موشكي آنها دفاع كرد و حتي در برابر فرانسه و ديگر متحدانش نيز كه خواستار آتش‌بس بودند، ايستاد، اما با ادامه جنگ و مشخص شدن اين‌كه حزب‌الله بسيار ترسناك ‌تر و قوي‌تر از آنچه در ابتدا پنداشته مي‌شد و نيز با افزايش تلفات غيرنظاميان لبناني، به شكل قوي‌تري متمايل به يافتن يك راه‌حل سياسي سريع براي اين قضيه شد. «موريس گورديل مونتاني»، مشاور «ژاك شيراك» كه رابط اصلي د يپلماسي فرانكو ـ آمريكن در پاريس بود، درباره قطعنامه گفت: اين سخت ‌ترين بحراني بود كه من از سال 2002 تاكنون ـ كه به عنوان يك مشاور سياسي كار مي‌كردم ـ با آن روبه‌رو هستم». «نيكلاس برنز» گفت: ما خود را به مدت شش يا هفت ساعت در داخل اتاقي زنداني كرديم و بر سر لغات و جمله‌بندي‌هاي قطعنامه بين چهار يا پنج پايتخت بحث مي‌كرديم. يكي از مقامات گفت: حساس‌ترين لحظه، زماني بود كه رايس شخصا تصميم به مداخله گرفت. هفته ديپلماسي آغاز شد؛ زماني كه فرانسه و آمريكا موافقت با قطعنامه را اعلام كردند و باعث قطع درگيري‌ها و آتش‌بس دايم در منطقه ‌شد.  قرار بود نيروهاي اسرائيل تا آمد ن نيروهاي حافظ صلح در جنوب لبنان بمانند. لبناني‌ها اعلام كردند كه قطعنامه را نمي‌پذيرند و فشار بر فرانسه را زياد كردند و سرانجام فرانسه اعلام كرد كه نظر خود را عوض كرده و اسرائيل بايد بلافاصله پس از تصويب قطعنامه، نيروهايش را از جنوب لبنان خارج كند. آمريكا به شدت با اين كار مخالف بود و حتي بولتون به يكي از نزديكانش گفته بود كه ممكن است مجبور به استفاده از وتو شود. ژاك شيراك در يك كنفرانس خبري اعلام كرد كه نرسيدن به توافق براي شوراي امنيت يك آبروريزي خواهد بود و گفت كه در صورت عدم توافق، فرانسه، قطعنامه پيشنهادي خود را ارائه خواهد داد و همه كشورها را مجبور به پذيرفتن آن مي‌كند. لبنان در قلب شيراك جايگاه خاصي داشت و «رفيق حريري»، نخست‌وزير سابق اين كشور كه در فوريه 2005 ترور شد، يكي از دوستان نزديك او بود، اما به قول خود شيراك، مسئله مهم‌تر، افكار عمومي فرانسه و واكنش جهان عرب بود. در ديدار نمايندگان اعراب با بولتون و سابليه آنان نيز با قطعنامه مخالفت كردند و بر اين باور بودند كه قطعنامه براي لبنان غير قابل قبول است، چراكه با استناد به فصل هفتم منشور، به نيروهاي بين‌المللي حافظ صلح، قدرت نظامي زيادي مي‌دهد.

 

حزب‌الله كه جزيي از دولت لبنان است، قطعنامه‌اي را نخواهد پذيرفت كه به نيروهاي خارجي اجازه دهد آنان را خلع سلاح كند.  آن شب دو فرد نا م‌برده با ديگر نمايندگان اعضاي دايم شوراي امنيت به بحث و مذاكره پرداختند. روسيه معتقد بود كه عدم ارجاع به فصل هفت، باعث شكننده بودن آتش‌بس خواهد بود و نماينده آنها جلسه را ترك و بعد اعلام كرد كه روسيه تنها پيشنهاد يك آتش‌بس انسان ‌دوستانه 72 ساعته را مي‌دهد. بولتون و سابليه باز هم به بحث براي حل اختلافات مربوط به فصل هفتم پرداختند و بيان متن را تغيير داده و آن را مربوط به فصل شش كردند كه به نيروها اختيار داد ، آمريكا و اسرائيل را از بابت اشغال دوباره جنوب لبنان توسط حزب‌الله راحت مي‌كرد و به اين ترتيب سرانجام ، قطعنامه سازمان ملل تصويب شد. آمريكا ديگر از پيروزي نظامي اسرائيل نااميد شده بود و ادامه جنگ، را تنها باعث پيروزي روحي حزب‌الله در خاورميانه مي‌دانست. رايس نقش برجسته‌اي در هدايت سياست در برابر لبنان داشت، چرا كه بوش به او اختيارات زيادي را برخلاف بحران‌هاي گذشته داده بود. او با بسياري از رهبران د نيا تماس مستقيم گرفته و به ديدار آنان رفت. براي اولمرت اين آتش‌بس يك قمار سياسي بود، همان‌گونه كه براي بوش نيروهاي اسرائيلي بايد به تدريج جاي خود را به سي هزار نفر نيروي خارجي و لبنان بدهند، اما هنوز هم انجام اين روند خطرناك بوده و مسئله خلع سلاح حزب‌الله نيز حل نشده است؛ مسئله‌اي كه همه طرف‌ها موافق آن هستند، اما در قطعنامه هيچ سخني از آن به ميان نيامده است.

 

جنگ‌هاي نامنظم حزب‌الله كه ارتش اسرائيل را حدود يك ماه در پستي و بلندي‌هاي جنوب لبنان زمين‌گير كرد؛ مبارزه‌اي آكنده از غيرت و رازداري فوق‌العاده، آموزش دقيق، كنترول سخت و د قيق مردم و جريان مداوم كمك‌هاي همسايگان براي تأمين تسليحات آنها.  يكي از متخصصان مسائل لبنان، كه بيش از دو دهه است در مورد حزب‌الله تحقيق مي‌كند و به شد ت با اين جنبش نظامي مسلمان شيعي مخالف است، مي‌گويد: «آنان بهترين جنگجويان دنيا هستند». پيوند حزب‌الله با روستاهاي شيعي و جلسات زيرزميني طي ساليان دراز، باعث شد تا حملات هوايي و تانك‌هاي اسرائيل، هيچ‌ گاه نتوانند به طور كامل، مناطق را از حضور حزب‌الله پاكسازي كنند. بسياري از لبناني‌ها و به ويژه شيعيان، كه حدود 40 درصد جمعيت لبنان را تشكيل مي‌دهند، قطعنامه آتش‌بس سازمان ملل را يك «پيروزي بزرگ نظامي» مي‌دانند. قدرت ماند گار حزب‌‌الله در ميدان جنگ، دقيقا تئوري ماهي در آب بود. نظامياني كه در خانه مي‌جنگيدند و خويشاوندانشان هم به آنان كمك مي‌كردند. «حسن نصرالله»، استراتژي جنگي خود را به خوبي و به درستي بيان كرد: « ما يك ارتش منظم نيستيم و مانند ارتش منظم هم نخواهيم جنگيد». تسلط نظامي اين گروه، ناشي از تركيب غيرعادي غيرت، علوم نظامي و د سيپلين بود. متخصص يادشده مي‌گويد: اعتقادات اسلامي رزمنده‌ها، باعث مي‌شود كه ترس آنان از مرگ كاهش يابد و اين مزيت بزرگي در نبردهاي تن به تن است و براي جابه‌جايي مهمات بين پست‌هاي گوناگون، بسيار مهم است. بنياد شهادت هم در اعتقادات آنان، باعث قوي‌تر شدن اين احساس مي‌شود.

 

«ايدو نهوشتان»، از فرماندهان ارتش اسرائيل، مي‌گويد: «اگر شما منتظر ديدن پرچم سفيد در دستان افراد حزب‌الله هستيد، به شما اطمينان مي‌دهم كه آن را نخواهيد ديد. آنان افراطي هستند و راه را تا آخر مي‌روند». علاوه بر اين، رهبري نظامي حزب‌الله به دقت تاريخ جنگ‌ها و عمليات نظامي از جمله جنگ ويتنام را مطالعه كرده بود. نيروي حزب‌الله توسط مقامات نظامي و اطلاعاتي ايران، كه تجربه هشت سال جنگ با عراق را هم داشتند به خوبي آموزش ديده بودند؛ اين آموزش‌ها، سلاح‌هايي بود كه در برابر تسليحات اسرائيل از جمله تانك مركاوا بسيار مؤثر بود و نتيجه شگفتي را رقم زد. به گفته سربازان و ارتش اسرائيل، موشك‌هاي ضد تانك ليزري و هدايت‌شونده حزب‌الله، مؤثرترين و مرگبارترين سلاح حزب‌الله بود و بيشترين تلفات اسرائيلي‌ها نيز ناشي از انفجار اين تانك‌ها و انفجار مقرهاي ديده‌باني و استراحت سربازان اسرائيلي در ساختمان‌ها بود. اين موشك‌ها با دو يا سه نفر پرسونل، توانايي شليك از فاصله 3200 ياردي را دارند؛ يكي از مؤثرترين انواع آنها، موشك‌هاي روسي «ساگر 2» بوده است.  مقاومت طولاني حزب‌الله، مرهون فرهنگ رازداري گسترده آنهاست كه از نكات مهم در استانداردهاي نيروهاي زيرزميني و چريكي است. براي مثال؛ يك داکترلبناني، زماني فهميد برادرش عضو حزب‌الله بوده كه اين سازمان، خبر كشته شدنش را در درگيري‌ها به او داد. خبرنگاراني كه به مناطق بمباران‌شده جنوب بيروت رفته بودند، بارها توسط افراد مختلف، مورد پرس‌وجو قرار گرفته بودند كه آنان چه كساني هستند و در آنجا چه مي‌كنند؟ تلويزيون «المنار»، نمونه‌اي كامل از رازداري و احتياط حزب‌الله در نبرد با اسرائيل بود. اين شبكه، اخبار و برنامه‌هاي خود را از استوديوهاي مخفي در تمام طول جنگ، به رغم حملات هوايي اسرائيل ادامه داد. عده‌اي از لبناني‌ها مي‌گويند كه برخي از برنامه و اخبار اين شبكه، رمز‌هايي براي رزمند گان حزب‌‌الله در جنوب بوده، اما بزرگ‌ ترين راز حزب‌الله، هنوز هم حسن نصرالله است كه با سخنراني‌هاي خود درکست و نيز در «المنار»، جايگاه خوبي را در ميان مردم لبنان پيدا كرده است.

 

 

پطر رومانوف مفسر سیاسی خبرگزاری «نووستی» مينويسد:  اکنون حتی هیچ فرد خوشبینی نیز این مطلب را تایید نمی کند که جنگ خاور نزد یک پایان یافته است. درست تر این است که بگوییم جنگ نقاب خود را عوض می کند، بدون توقف، مدت بسیاری است که در جریان است و همچنان برای مدتی نامعین ادامه خواهد یافت. نه اسرائیل و نه اعراب آماده صلح نیستند و اعلامیه های اخیر سید حسن نصرالله رهبر حزب الله نیز از همین حکایت دارد، از جمله اعلامیه اخیر او مبنی بر این که هیچ سخنی در رابطه با خلع سلاح این سازمان نمی تواند مطرح شود و نیز تاییدات ايهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در رابطه با اینکه شکار رهبر حزب الله تا رسیدن به پیروزی ادامه خواهد یافت. بدین ترتیب باید گفت که امروز خاور نزدیک تنها نسبتاً آرام شده است. سازمان ملل متحد در این میان خدمات شایسته ای انجام نداد، هر چند که اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از انتقادات شدیدی که شنیدند سعی دارند بر خدمات خود تاکید کنند. نهایتاً در هر جنگی جنگجويان به وقتی برای خواب، خوراک، پانسمان جراحات، پر کردن سلاح از مهمات و تفکر درباره نقشه عمل نیاز دارد. هم اسرائیل و هم حزب الله خسته شده اند و این فراخوان سازمان ملل در موقعی مناسب برای آنان صورت گرفت.  صلحی پایدار بر چنین شالوده ای بنا نمی شود، اما تنفس ( در شرایطی معین) ممکن است. آشتی در صورتی ممکن خواهد بود که نیروهای پاسدار صلح که اعتبارنامه سازمان ملل را خواهند داشت، حایلی بین دو طرف باشند و اگر این نیروها واقعاً نیرویی قادر به جدا کردن د شمنان باشند، اگر حقیقتاً خلع سلاح حزب الله آغاز شود، اگر اسرائیل صبر و خود داری نشان دهد و ... . بد ین ترتیب می بینیم که حتی آشتی نیز زیر سوال است تا چه رسد به صلحی پایدار.  در مرحله آخر از این درگیری، همه بازنده بودند.

 

اسرائیل باخت، زیرا نتوانست ماموریت خود برای خنثی سازی حزب الله را انجام دهد. دیپلمات های اسرائیل و همچنین ارتش آن و نیروهای ویژه امنیتی نیز درخششی از خود نشان ندادند. معلوم شد که اسرائیل آمادگی ویرایش جدید جنگ پارتیزانی را ندارد. اسرائیل با تصوراتی قدیمی وارد صحنه جنگ شد، بدون داشتن سلاح متعادل در انبارهای خود و با درکی بد از اینکه با چه چیزی رویارو خواهد شد. به نظر می رسد که جاسوسین اسرائیل تصوری درست از انبار سلاح حزب الله، تاکتیک های ممکن و پایگاه های آن نداشتند. نتیجه آن هم همین است.  دولت لبنان نیز باخت، زیرا ضعف کامل خود را نشان داد. اگر بیروت جنگ را می خواست، چرا ارتش لبنان حتی یک تیر هم شلیک نکرد، اگر صلح را می خواست، چرا هیچ گامی برای ایستادگی در برابر حزب الله برنداشت؟ پاسخ آن روشن است: زیرا نمی توانست. ناتوانی دولت لبنان، امید به صلحی طولانی را از بین می برد. بسیاری معتقدند که در روند آخرین رویارویی ها، جنبش حزب الله پیروز شد. تا به امروز به نفع این مطلب استدلالات بسیاری وجود دارد. مستحکم ترین آن شادی و شعف در خیابان ها و افزایش اعتبار رهبر حزب الله است. تصاویر  ، کست هاي ويديوي ورا ديوکست هاي  او، امروز پرفروش ترین کالاها هستند.

 

شورای امنیت قطعنامه ای را متولد کرد که تنها حاوی سوال است. اما اینکه چه کسی، چگونه و چه زمانی نظم را در منطقه برقرار خواهد کرد، معلوم نیست. تا زمانی که سازمان ملل تنها سازمانی متقاعد کننده باقی بماند، همین قدر بی تاثیر خواهد بود که امروز هست. مفهومی مثل وادار ساختن به صلح وجود دارد. تا زمانی که سازمان ملل بدین مسئله نپردازد، تا زمانی که شورای امنیت سازمان ملل متحد این را نفهمد که برخی اوقات مجبور کردن هم ضرر ندارد، صلح نه تنها در خاور نزدیک، بلکه در هر منطقه دیگری نیز شکننده خواهد بود.

و آمریکا نیز بازنده است. وجهه رهبر تمدن غربی تا حدی پایین آمده است که پایین تر راه به جایی ندارد. نتیجه گیری نیز مدت بسیاری است که مشخص است، فقط کاخ سفید خیلی وقت است که از آن چشم پوشی می کند. اگر آمریکا نمی خواهد که خود تبدیل به کشوری مطرود شود، باید رفتار بهتری داشته باشد و به نظرات سایر اعضای جامعه جهانی گوش فرا دهد.

 

جنگ در لبنان با واکنش های شدیدی در جهان عرب توام شده است. همه رسانه های گروهی عربی از کویت تا کازابلانکا یک محتوا دارند: جاذبه نسبت به حزب الله و محکوم کردن اسراییل به خاطر استفاده غیر متناسب از نیرو و غیره...  برخی از خوانند گان و نوازند گان عرب به خاطر همبستگی با مردم لبنان کنسرت های خود را لغو نمودند. در نقاط مختلف جهان عرب، جماعت های خیریه به نفع مردم لبنان مراسمی برگزار کردند.    

آنچه مسلم است هر چه که مناقشه طولانی تر می شود مقاومت شبه نظامیان لبنانی مستحکم تر شده و مردم عادی در کشورهای عربی بیشتر به سمت حزب الله تمایل پیدا می کنند.  گواه این امر راهپیمایی هایی است که در برخی از کشورهای عربی رخ داده که در آنها شرکت کنند گان از رهبر حزب الله تجلیل کردند. چنین تظاهرات گسترده ای در اعتراض به عملکرد اسراییل کاملا طبیعی است. این تظاهرات گواه آنست که در اعماق روح مردم عرب مظاهر آزاد گی و ارزش های ملی نهفته که مخالف بی عدالتی است و نمی تواند با یورش و اعمال فشار بر خواسته های قانونی هم مسلکان و هم قبیله گان خود مدارا کند.  در عین حال از این واکنش غریضی و طبیعی مردم، برخی از عناصر رادیکال و تندرو قصد سوء استفاده را دارند و تلاش می کنند این موج نارضایتی ها را بر علیه رژیم های خود علم کنند.  عبدالله  پادشاه اردن در یکی از مصاحبه های اخیر خود اعتراف کرد که برای بسیاری از اعراب حزب الله به مظهری از قهرمانی تبدیل شده است. به اعتقاد وی حتی اگر این جنبش نابود شود دوباره بعد از یکی دو سال متولد خواهد شد، ممکن است این بار در اردن، در سوریه، مصر و یا عراق. وی هشدار داد که اسراییل باید این مطلب را درک کند.  در حقیقت امکان چنین رویدادی بسیار زیاد است. به همین خاطر در حال حاضر لازم است که برای توقف خونریزی، عملیات نظامی، بمباران و تخریب لبنان تلاش زیادی صورت گیرد. هر چند که پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد لبنان به خاطر موضع آمریکا که قصد ایجاد مانع در برابر حملات ارتش اسراییل را ندارد، طولانی شده است. چنین سیاستی از سوی آمریکایی ها مانند ریختن آب بر آسیاب بنیادگرایان است. اگر آنها بر روی کار آیند خواسته بزرگ آمریکایی ها که در مورد آن تبلیغات وسیعی هم انجام می دهند مبنی بر ایجاد "خاور نزدیک جدید" بر اساس تحولات دموکراسی و پلورالیسم و غیره به گور سپرده خواهد شد. به همین خاطر آمریکا باید در این مورد بیشتر فکر کند.  رسانه های گروهی غربی با نگرانی اعلام می کنند که پایگاه چنین نیروهایی که طرفدار تحولات دموکراسی می باشند در جهان عربی به سرعت رو به زوال می رود.  تاریخ نشان داده که رشد چنین روحیات افراط گرایی و رادیکالیسم در جوامع عربی هر بار که رژیم های غیر مذهبی در جهان عرب شکست خوردند افزایش پیدا کرده است.  خواه این شکست "جمال عبدالناصر" در جنگ شش روز اعراب و اسراییل سال 1967 باشد و یا هرج و مرج در عراق بعد از اشغال این کشور توسط آمریکا و متفقینش در سال 2003 و یا شکست توافقنامه اسلو که در نهایت به محبوبیت "حماس" در فلسطین انجامید

نخست وزير الجزاير با ستايش از مقاومت شجاعانه حزب‌الله و مردم لبنان گفت : امروز مقاومت تاثيرگذار و حادثه ‌ساز مي‌باشد نه نشست‌ها و اعزام هيات‌ها.  وي كه رهبر `حزب جبهه ‌آزاد ي بخش ملي` الجزاير را نيز برعهده دارد در ديدار از اردوگاه جوانان عرب در شهر الجزيره تاكيد كرد : صحنه‌ گردان واقعي، نيروي مقاومت شجاع لبنان است، مقاومتي كه مايه آبروي اعراب شد...  نخست وزير الجزاير با تجليل از مقاومت لبنان گفت : مقاومت شجاع لبنان مايه عزت و شرف امت اسلامي است و براي نخستين بار جنگ را به داخل اسراي
August 20th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.

 
مسایل بین المللی